وبلاگ رسمی گروه فرهنگی هنری تهلخارشهرستان لنده.
به سخن اگر بازیگر در تنگنای دایره ی تمرگز مورد نظرش فقط نوک بینی یا لبهای خود را جای دهد دیگر هیچگاه به شکم پا شانه دست و ستون فقرات بدنش نمی اندیشد و همین سبب میشود که آنها بی مزاحمت به گونه ای طبیعی و غریزی به استراحت پردازند یا تنها فعالیت های بایسته را انجام دهند. از تمرین های ثمر بخشی که در مورد رهایی عضلانی در خور ذکر است میتوان تمرینهای زیر را به عنوان <دایره ی تمرکز جسمانی> مثال آورد:
آزاد سازی جسمانی . تمرین
روی زمین به پشت دراز بکشید<طاقباز>.در چند ثانیه همه ی
عضلات بدنتان را به سختی منقبض کنید. آنگاه به آرامی آنها را
آزاد سازید. سپس با دقت بسیار از نقطه ای - به طور مثال از
انگشتان پا- به وارسی اندام ها بپردازید و از فشار و گرفتگی رها
سازید. این کار را به ترتیب به ماهیچه های ساق پا زانوها
ماهیچه های ران دنبالچه ماهیچه های شکم قفسه سینه انگشتان
دست بازوها شانه ها عضلات گردن کتف ها ستون فقرات
فک ها لب ها و غیره نیز انجام دهید. همواره اندام های آزاد شده ی
پیشین را کنترل کنید که مبادا باز دوباره منقبض شوند. اینک با
حفظ همین آزادی روی تهیگاه به آرامی بنشینید- باید توجه داشت
که تنها عضله های لازم منقبض شوند و نه بقیه و باز به
وارثی پردازید. آنگاه روی دو پا بلند شوید قدم بزنید بدوید
خم شوید.برای پرورش و حفظ تعادل نیز میتوان بی فشار به
هیچ بخش از بدن روی نوک پنجه ی یک پا نشست یا ایستاد
همچنین میتوان روی یک چوب نازک به راحتی نشست و هیچگاه
هم از وارسی در رهایی عضله ها دست نکشید.)
گمان می رود برخی از بازیگران حتی بعضی از پرورش یافتگان سیستم استانیسلاوسکی دچار نا پی جویی و این ساده اندیشی شوند که با یک ماه یا چند ماه تمرین میتوان به نتیجه ی دلخواه رسید یا حتی تا مرز این نا امیدی رسند که این روش هم اثری در رشد تکنیک بازیگری نمیبخشد. حال آنکه این ها نوعی آسان جویی بیش نیست. زیرا یک بازیگر ماهر و آگاه در تمام لحظه های زندگی خود از راه رفتن و دویدن گرفته تا حرکات پیچیده و ترکیبی جسمانی همواره تلاش میورزد و پی در پی به تمرین میپردازد که تا در آسودگی کامل و هماهنگی جسمانی قرار گیرد و حتی میکوشد در کارگاه هنرپیشگی از نرمش ها و تمرین های مربوط به حرکات موزون بیشترین بهره را ببرد و پیش از هر چیز برای ایجاد و آفریدن تمرکز هماهنگی درونی و برونی آزادی کامل جسمانی توانایی در تعادل بدن و نظم و زیبایی به کار پردازد تا بتواند در آینده با اندامی پرورش یافته و کارآی در نقش های گوناگون به انتقال ظریف ترین احساس ها هیجان ها اندیشه ها و اعمال حقیقی دست یابد.
توجیه جسمانی :
اگر در زندگی روزانه در انسان ها دقت کنیم خواهیم دید که هر حرکت آن ها چه غریزی و چه ارادی موجه و از منطق اصول و آماج ویژه ای برخوردار است. حتی در پر جنبش ترین و پر تکاپوترین حرکات نظیر رقص و پایکوبی نیز همواره نشانه هایی از انگیزه های زیست طبیعی و انسانی میابیم.به سخن دیگر در طبیعت هیچگاه حرکت برای حرکت وجود ندارد بلکه پیاپی هدف های گوناگون و بر گزیده ای چه خود آگاهانه و چه ناخود آگاهانه در پس هر حالتی پنهان است و همین هدف ها هستند که سبب آزادی و نرمش طبیعی و عادت جسمانی می شوند. در این میان پیداست که اگر اندام هایی هم دچار پیچیدگی و فشردگی شوند این فشارها طبیعی و حتی لازم است.
بنابراین بازیگر با بینش و شناخت این بخش از رشته قوانین زندگی باید در طی تمرین های منظم به بازسازی آن پردازد. پیش از هر چیز او به تخیل فعال و پویا نیازمند است تا بتواند برای هر حرکت پشتوانه ی زیستی بسازد و وضعیت های جسمانی را توجیه کند. به طور مثال اگر کارگردانی برای بازیگری خطوط صحنه ای رسم کند بازیگر باید این خطوط را با یافتن زوایای ناپیدا و درونی نقش مصور و موجه سازد و دم به دم از احساس ها اندیشه ها و انگیزه های گسترده و نمونه گون سرشار سازد تا همه ی دستگاه های اجرایی درونی و برونی ارگانیزم وی هماهنگی یابند و در همانندی با نقش عمل کنند در غیر این صورت پیداست که بازیگر آن خطوط دستوری را کورکورانه اجرا (تقلید)خواهد کرد و <تخیل> خویش را در این جریان نو آرایی شرکت نخواهد داد و در نتیجه دچار چنین گرفتار هایی خواهد شد
گروه فرهنگی هنری تهلخار شهرستان لنده
آزاد سازی جسمانی . تمرین
روی زمین به پشت دراز بکشید<طاقباز>.در چند ثانیه همه ی
عضلات بدنتان را به سختی منقبض کنید. آنگاه به آرامی آنها را
آزاد سازید. سپس با دقت بسیار از نقطه ای - به طور مثال از
انگشتان پا- به وارسی اندام ها بپردازید و از فشار و گرفتگی رها
سازید. این کار را به ترتیب به ماهیچه های ساق پا زانوها
ماهیچه های ران دنبالچه ماهیچه های شکم قفسه سینه انگشتان
دست بازوها شانه ها عضلات گردن کتف ها ستون فقرات
فک ها لب ها و غیره نیز انجام دهید. همواره اندام های آزاد شده ی
پیشین را کنترل کنید که مبادا باز دوباره منقبض شوند. اینک با
حفظ همین آزادی روی تهیگاه به آرامی بنشینید- باید توجه داشت
که تنها عضله های لازم منقبض شوند و نه بقیه و باز به
وارثی پردازید. آنگاه روی دو پا بلند شوید قدم بزنید بدوید
خم شوید.برای پرورش و حفظ تعادل نیز میتوان بی فشار به
هیچ بخش از بدن روی نوک پنجه ی یک پا نشست یا ایستاد
همچنین میتوان روی یک چوب نازک به راحتی نشست و هیچگاه
هم از وارسی در رهایی عضله ها دست نکشید.)
گمان می رود برخی از بازیگران حتی بعضی از پرورش یافتگان سیستم استانیسلاوسکی دچار نا پی جویی و این ساده اندیشی شوند که با یک ماه یا چند ماه تمرین میتوان به نتیجه ی دلخواه رسید یا حتی تا مرز این نا امیدی رسند که این روش هم اثری در رشد تکنیک بازیگری نمیبخشد. حال آنکه این ها نوعی آسان جویی بیش نیست. زیرا یک بازیگر ماهر و آگاه در تمام لحظه های زندگی خود از راه رفتن و دویدن گرفته تا حرکات پیچیده و ترکیبی جسمانی همواره تلاش میورزد و پی در پی به تمرین میپردازد که تا در آسودگی کامل و هماهنگی جسمانی قرار گیرد و حتی میکوشد در کارگاه هنرپیشگی از نرمش ها و تمرین های مربوط به حرکات موزون بیشترین بهره را ببرد و پیش از هر چیز برای ایجاد و آفریدن تمرکز هماهنگی درونی و برونی آزادی کامل جسمانی توانایی در تعادل بدن و نظم و زیبایی به کار پردازد تا بتواند در آینده با اندامی پرورش یافته و کارآی در نقش های گوناگون به انتقال ظریف ترین احساس ها هیجان ها اندیشه ها و اعمال حقیقی دست یابد.
توجیه جسمانی :
اگر در زندگی روزانه در انسان ها دقت کنیم خواهیم دید که هر حرکت آن ها چه غریزی و چه ارادی موجه و از منطق اصول و آماج ویژه ای برخوردار است. حتی در پر جنبش ترین و پر تکاپوترین حرکات نظیر رقص و پایکوبی نیز همواره نشانه هایی از انگیزه های زیست طبیعی و انسانی میابیم.به سخن دیگر در طبیعت هیچگاه حرکت برای حرکت وجود ندارد بلکه پیاپی هدف های گوناگون و بر گزیده ای چه خود آگاهانه و چه ناخود آگاهانه در پس هر حالتی پنهان است و همین هدف ها هستند که سبب آزادی و نرمش طبیعی و عادت جسمانی می شوند. در این میان پیداست که اگر اندام هایی هم دچار پیچیدگی و فشردگی شوند این فشارها طبیعی و حتی لازم است.
بنابراین بازیگر با بینش و شناخت این بخش از رشته قوانین زندگی باید در طی تمرین های منظم به بازسازی آن پردازد. پیش از هر چیز او به تخیل فعال و پویا نیازمند است تا بتواند برای هر حرکت پشتوانه ی زیستی بسازد و وضعیت های جسمانی را توجیه کند. به طور مثال اگر کارگردانی برای بازیگری خطوط صحنه ای رسم کند بازیگر باید این خطوط را با یافتن زوایای ناپیدا و درونی نقش مصور و موجه سازد و دم به دم از احساس ها اندیشه ها و انگیزه های گسترده و نمونه گون سرشار سازد تا همه ی دستگاه های اجرایی درونی و برونی ارگانیزم وی هماهنگی یابند و در همانندی نزدیک با نقش عمل کنند در غیر این صورت پیداست که بازیگر آن خطوط دستوری را کورکورانه اجرا (تقلید)خواهد کرد و <تخیل> خویش را در این جریان نو آرایی شرکت نخواهد داد و در نتیجه دچار چنین گرفتار هایی خواهد شد:
(میزانسن را میدانستم اما قسمت زیادی از درون مایه ی نقش برایم
خالی مانده بود و نمیدانستم چه کاری باید انجام دهم. گاهی نفس هایم
تند می شد و گاهی نور پروژکتورها چشم هایم را آزار می داد و
مهمتر آنکه نمیدانستم با اعضای بدنم چه کنم. از سوی دیگر
سرم را حرکت دهم. برای خندیدن هم هرچه به خودم فشار می آوردم
و عضلاتم را منقبض میکردم باز بی ثمر بود .وقتی همه ی اینها
مرا مشغول می کرد آنگاه کلمه ها را پس و پیش می گفتم
و نیز گاهی فراموش می کردم.)
وبلاگ رسمی گروه فرهنگی هنری تهلخار شهرستان لنده
از سوی دیگر لازم به گفتن است برخی از بازیگران درآغاز تمرین های مربوط به (کنترل) با وجود پایداری و پشتکار و پی جویی شان ممکن است به هیچ روی نتوانند به آفرینش پردازند. این امری طبیعی است زیرا به روشنی پیداست که در آغاز چنین تلاشی تمامی تمرکز آنان تنها در راستای تبدیل شعور به غریزه یا جایگزینی غیر ارادی بر ارادی و نیز وا داشتن جریان (کنترل)به حرکتی درونی و مکانیکی سازمان میابد و حتی گمان می رود به گیجی و سر گشتگی زود گذر دچار شوند که پس از تمرین های بسیار خود به خود ترک خواهد شد. پیداست که اگر این سر گشتگی در بازیگر همیشگی و ماندگار باشد بی گمان سر چشمه ای دیگر دارد.
پیداست که اگر این سر گشتگی در بازیگر همیشگی و ماندگار باشد بی گمان سر چشمه ای دیگر دارد. به طور نمونه در مثالی که در بخش پیشین از یادداشت های هنر پیشه آوردیم شاهد بودیم هنگامی که به انگشتان دستش فشار وارد می آورد وی قادر به بازداشتن و پیشگیری آن در نقاط دیگر بدن نبود و در نتیجه دست و شانه و بخشی از گردنش نیز منقبض میشد و سپس از کار می افتاد. بی گمان دو انگیزه سبب این نابه سامانی شده است نخست نبود آگاهی از نقش(کنترل) و دیگری کمبود(توجیه زیستی) نقش که در شرح واپسین به آن خواهیم پرداخت به حر حال بایسته تر میبود که بازیگر در روند پرورش هنرپیشگی خویش همچنین در جریان رشد نقش به رشته ای از تمرین های منظم رهایی و نرمش عضلانی میپرداخت بدین نمونه:
در پی اینگونه تمرین ها هر گاه بازیگر تشنج و کششی در بخشی از ارگانیزم خویش یافت و بدین سان آن را رها ساخت بی درنگ فشارهای تازه تری نیز خود نمایی میکنند و همین سبب میشود که وی از راه دیگری نیز یعنی کوچک و کوچک تر کردن دایره ی تمرکز جسمانی کنترل بیشتری بر حرکات بیرونی خویش داشته باشد. چگونه؟ همانطور که میدانیم بازیگر میتواند فعالیت ذهنی خویش را به گونه ای آگاهانه بر هر چیزی مانند اشیاء خاص رخدادهای خاطره انگیز یا حتی جسم خویش وابندد و هرچه این محیط دید درونی یا گسترده ی دایره ی تمرکز فشرده تر و محدود تر باشد بی گمان امکان انحراف هم کمتر است.
وبلاگ رسمی گروه فرهنگی تهلخار شهرستان لنده
درباره این سایت